ترانهٔ ماندگار جمعه با صدای مرحوم فرهاد مهراد
ترانهٔ جمعه به برخی از وقایع مهم و تلخ تاریخ معاصر ایران که در روز جمعه رخ دادهاند، پیوند داده شده و به صورت ترانهای مهم و اثر گذار در تاریخ مبارزات مردمی ـ سیاسی معاصر ایران درآمده است. از جمله، به جز واقعه سیاهکل که در روز جمعه ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ روی داد، واقعهای که در جمعه ۱۷ شهریور ماه سال ۱۳۵۷ در میدان ژاله تهران رخ داد و به «جمعه سیاه» مشهور شد نیز با این ترانه ارتباط داده شده است.اولین آهنگ فرهاد مرد تنها بود که مورد توجه عدهای از علاقهمندان موسیقی قرار گرفت اما موجب شهرت زیاد فرهاد نشد. چند ماه بعد در پی حمله چند چریک به پاسگاه ژاندارمری در سیاهکل و علنی شدن مبارزه با رژیم پهلوی (قیام سیاهکل)، اسفندیار منفردزاده در پی این حادثه تصمیم گرفت آهنگی بسازد. او از شهیار قنبری خواست تا ترانهای دربارهٔ دلگیری غروب جمعه بنویسد. او هم چنین از فرهاد خواست تا این ترانه را بخواند. این ترانه ابتدا تهیه کنندهای پیدا نمیکرد ولی خیلی زود به یکی از پرفروش ترین صفحههای موسیقی ایران تبدیل شد.ترانهسرای جمعه، شهریار قنبری در کتاب دریا در من که شامل مجموعهای از ترانهسرودههای اوست، ضمن بازنشر شعر جمعه در پانویس این شعر مطلبی نوشته که در آن به جزئیاتی درباره چگونگی خلق این ترانه و عوامل سازنده آن اشاره شده است. وی مینویسد:در یک عصر جمعه، ترانهٔ جمعه را در خانهٔ اسفندیار نوشتم. روبروی سازمان سینما پیام. بلوار الیزابت دوم. ترانه را به امیر نادری و فیلم خداحافظ رفیقاش، دوستانه پیشکش کردیم. روی جلد صفحهٔ چهل و پنج دور، سه تصویر سپید و سیاه از جوانی ما. پشت جلد. دستانی چروکیده. پیر. سیاه. گرسنه. پای این تصویر نوشتم: ـ نازنین، هدیهای به تو که هر روزت، جمعه است. جمعه، پیروزی ترانهٔ نوین بود. اسفندیار ساعتی به انتظار تمام شدن نوبت خواندن فرهاد مینشیند و ساعت سه بامداد او را به همراه شهبال شبپره یکی از اعضای گروه بلککتز که فرهاد خوانندهٔ آن است برمیدارد و از «رستوران کوچینی» در حوالی «بلوار الیزابت» راه به راه میرانند تا برسند به «استودیو طنین» در خیابان «ثریا» کوچهٔ «رامسر». دیروقت است و چیزی به پگاه نمانده، قبل از اینکه «فرهاد» از پا در بیاید و به خواب بیفتد باید کار را تمام کرد. پس «شهبال شبپره» پشت درام مینشیند و محمد اوشال روی کلیدهای پیانو خم میشود و گیتار هم که دست خود «فرهاد» است. «اسفندیار منفردزاده» یکبار ملودی را با سوت میزند و زمزمه میکند. شهرام غواص را صدا میزنند که بیاید «سوت» را بزند. میآید. میزند و پشتبندش «فرهاد» میخواند. کل کار و اجرا در یک برداشت ـ بدون تکرار دوباره ـ ضبط و تمام میشود. ساعتی بعد که پگاه سر میزند، ترانهٔ «جمعه» متولد شده است. گفتنی است که ملودی اصلی اثر از موسیقی متن یکی از معروفترین فیلمهای سینمای هند، یعنی فیلم شعله (محصول ۱۹۷۵) اقتباس شده است.با هم این ترانه ماندگار را می شنویم .
توی قاب خیس این پنجره ها
عکسی از جمعه ی غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمیاد جمعه ها سر نمیاد
کاش میبستم چشامو این ازم بر نمیاد
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعه ها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میکنه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه
داره از اب سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
شعر : شهریار قنبری
نام ترانه : جمعه
آهنگساز : اسفندیار منفردزاده
خواننده : مرحوم فرهاد مهراد
سال انتشار : 1357
کیفیت : 128 kbps
حجم : 4.41 MB
مدت : 4.45
جهت شنیدن و یا دانلود سایر آهنگها و نواهای خاطره انگیز به وبلاگ نواهای ماندگار و خاطره انگیز به این آدرس مراجعه نمایید و از نظرات خوبتون ما را محروم ننمایید .
musickhatereh.mihanblog.com
مسئولیت فایل آپلود شده بر عهدهی کاربر آپلودکننده میباشد، لطفا در صورتی که این فایل را ناقض قوانین میدانید به ما گزارش دهید.